یگانهیگانه، تا این لحظه: 13 سال و 9 ماه و 14 روز سن داره

یگانه عزیزم

بدون باباجون

 صبح باباجون رفت یزد.(خدابه همراهش) ساعت3بیدارشد که بره فرودگاه آخه بلیط که نداشت باید میرفت رزرو(دیشب فقط12تا3 خوابید شب قبلشم 2تا6صبح خوابیده بود انگار توی 2روز گذشته7ساعت کلا خوابیده و امشبم فکر کنم نتونه بخوابه آخه باید بیمارستان باشه.) آخه شنبه شب بابایی مامانی رفتن یزد اما از قطار که پیاده میشن حال بابایی یک کم بد میشه و.. بعداز ظهر میرن بیمارستان  و چون بعد از آزمایشو وسی تی اسکن و.. دکتر تشخیص داده که متاسفانه نیاز به دیالیز دارن و هنوز باید بیمارستان باشن  , برای همین صبح باباجون رفت یزد پیششون که مامانی تنها نباشن. البته برخی آشنایان اونجا بودن. و من و تو باید امشب بدون بابایی  بخوابیم الان خونه مامان ...
1 اسفند 1391
1